سخنرانی های حجت الاسلام محسن قنبریان

سخنرانی های حجت الاسلام محسن قنبریان


بنام خدا
باتوکل برخدا قصد داریم دراین وبلاگ کلیه سخنرانی های حجت الاسلام محسن قنبریان را گردآوری نماییم.
اینجانب از پامنبری های استاد هستم وبه این شاگردی افتخار می کنم.

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با موضوع «مقاله» ثبت شده است

۱۲
آبان

1.استراتژی احیاء بنی امیه .

تئوری و ایدئولوژی فرقه وهابیت و مانند آنرا همه در آراء ابن تیمیه و بخصوص کتاب " منهاج السنة " او جستجو می کنند . استراتژی های این فرقه نیز عمدتا ریشه در همین کتاب و روایات تحریف شده ی آن دارد .

فتح شامات و تشکیل دولت اسلامی عراق و شام (داعش) یک استراتژی است . استراتژی ای آخرالزمانی برای نهایی کردن اسلام و مسلمین! این استراتژی هم ریشه در آموزه های منحرف ابن تیمیه و مثل او دارد . برای نمونه  استناد افراد شاخص  تکفیری های اخیر در شامات و عراق و ...( چه بنام جبهه النصره ، چه داعش یا ...)

به روایاتی است درباره شام ، سپاه شام ، امت منصوره و مانند آن که ابن تیمیه آنها را پرداخت داده و به غلط تطبیق داده است . او خود متولد 660 قمری در منطقه حرّان شام است و در بغض اهل بیت(ع) متعصب است . برای علی (ع) 17 خطا شمرده است و معاویه را برتر از ایشان می شمارد و حضرت صدیقه (س) را به نفاق متهم می کند !

ابن تیمیه حدیثی جعلی از پیامبر آورده که " امت منصوره ای(یاری شده) هستند از امت من که بر حق ظاهرند و بد خواهان به آنان ضرری نمی رسانند تا امر خدا حادث شود " . ابن تیمیه امت منصوره را بر " اهل شام " تطبیق داده   و تصریح می کند : " لشکر معاویه طایفه منصوره است تا قیامت "!!! (منهاج السنة ج4 ص462) جالب اینکه راوی روایت هم خود معاویه است !

شما بپرسید : ایشان خود در قرن 7 هجری است و دیگر خبری از اموی ها نیست پس چگونه آنها امت منصوره اند تا قیامت ؟!


پاسخ را خواهید یافت!

در روایت محرف دیگری از پیامبر(ص) است که " عاقبت امر بدان جا می رسد که لشکر آماده ای در شام و لشکری در یمن و لشکری در عراق خواهد شد و برشما بر شما باد به همراهی با لشکر شام که آنها خیرة الله در زمین هستند به سوی آنها برگزیدگان از بندگان جذب می شوند "! امروز مثل این روایات مکرر در خطابه های سران داعش و النصرة و ... خوانده می شود و پشتوانه دینی استراتژی حمله به شام و تشکیل دولت شده است . العریفی _مبلّغ فعال وهابی_ می گوید : " سرزمین شام سرزمین صحابه بزرگ(!) پیامبر است!"( درحالی که فقط معاویه آنجا بوده است!) شیخ ابوالزهرا زبیدی در مقاله ای بنام نداءالأهل الشام الأبیه می نویسد :" ما باید خلافت راشده را ایجاد کنیم اکنون در سرزمینی هستیم که عیسی بن مریم در آن نزول خواهد کرد"!. یعنی حضور را رنگ آخرالزمانی می دهد . ایمن الظواهری_رهبرالقاعده_به سلفی ای اعزامی به سوریه می گوید : " در سنگر های خود بمانید  واستقامت کنید تا خلافت اسلامی را در شام برقرار سازید ". الجولانی _رهبر النصرة_ هدف از تشکیل این جبهه را همین بیان می کند : " بازگشت حکومت و سلطانی خداوند بر زمین"!

پس می بینید روایات جعلی و تطبیق انحرافی ابن تیمیه برای اینان استراتژی فتح شامات ( سوریه ، لبنان ، فلسطین ، اردن و...) را هم تدارک کرده است .


2. تلاشهای تاریخی گذشته      

با تورق در تاریخ می بینیم تلاشی برای احیاء بنی امیه در طول تاریخ از سوی جریانی تندرو و عمدتا دشمن با اهل بیت وجود داشته است .

پس از فرو پاشی بنی امیه ، همیشه احیاء بنی امیه ذیل خروج سفیانی ( از آل ابوسفیان و بنی امیه ) دنبال شده است .


تاریخ اقلا 5 سفیانی را تاکنون تجربه کرده است 

_سفیانی اول : ابو محمد زیاد بن عبدالله بن یزید بن معاویه که در پایان دوره بنی مروان (سال126 ق)خروج می کند وقتی اختلاف بین ولید دوم و آل مروان می افتد ، او همراه گروهی از بنی امیه "دمشق" را به تصرف در آورد مردم "حمص" با او بیعت کردند . او خود را سفیانی موعود دانست  و مقابل عبدالله بن علی عباسی با همین عنوان ایستاد و از مردم برای احیاء و نگهداری بنی امیه بیعت گرفت . اما دست آخر کشته شد .


_سفیانی دوم :

ابوالحسن علی بن عبدالله بن خالد بن یزید بن معاویه معروف به ابوالعمیطر که در سال 195 باز در دمشق ادعای خلافت کرد و مردم آنجا برای احیاء بنی امیه با او بیعت کردند . جالب اینکه این سفیانی 80 سال داشت و مردم شام بارها از او خواسته بودند علیه عباسیان خروج کند اما او قبول نکرد تا اینکه گروهی چندین شب در سرداب خانه اش پنهان شده و او را ندا کردند که قیام کن ! و او باورش شد سفیانی موعود است و قیام کرد اما کار او هم به فرار و کشته شدن کشید .

بعد ها این سفیانی ها تکرار شدند و طبری نقل می کند در سال294 هم کسی در شام ادعای سفیانی بودن کرد و ...

جالب است این نکته نیز افزوده شود که در روایات شیعه و سنی  بر دشمنی سفیانی با " مهدی" اصرار است اما دردسته ای از روایات سنی_ بخلاف دسته دیگر و هم همه روایات شیعی_ از سفیانی چهره مثبتی ارائه می شود از عبادت او سخن گفته می شود و اینکه هیچگاه عبادت را ترک نکرده است ، موجب امنیت است و...!


حال سوال اساسی این است تعدد سفیانی ها چرا؟


فرضیه اول : سوء استفاده

چون سفیانی از علائم قطعی و حتمی آخرالزمان و ظهور است و از امام اول تا امام دوازدهم هم شیعه از او گفته اند دشمنان اهل بیت برای از بین بردن و نهایی کردن کار شیعیان ، هر دو دوره سفیانی ای علم کرده اند تا بتوانند لشکر خود را بسیج کنند و از این طریق به حکومت رسیده یا شعیان (ولو از خاندان بنی عباس و بطور کلی هاشمیان) را زایل کنند.


فرضیه دوم : مسأله بداء

اصل سفیانی قطعی است اما شخص او از قطعیات و حتمیات نیست لذا اسامی متعددی در روایات شیعی برای او هست . به دیگر سخن در هر دوره ای اگر زمینه ظهور یا فرج نزدیک شود می توان کسی از خاندان بنی امیه سفیانی باشد! شاید اختلاف رویات محل خروج او ( حمص ، وادی یابس ، ایلی یا بیت المقدس ، اندرا و روم ) نیز ریشه در همین مسأله داشته باشد نتیجه این فرضیه این میشود که حتی اگر برخی از افراد مدعی سفیانی در گذشته واقعا سفیانی هم بوده باشند درباره آنها بداء پیش آمده است یعنی خروج آن سفیانی اتفاق افتاده اما ظهور نه ! و البته باز شخص دیگری برای ظهور قائم ، سفیانی خواهد شد . لذا در روایات نوعی بداء برای سفیانی (علی رغم حتمی شمردن آن ) بیان شده (الغیبه نعمانی ص 315 باب 18ح10 )

این فرضیه را نباید یکباره بعید تلقی کرد چون قرار نیست عمر سفیانی هم مثل عمر امام دوازدهم هم طولانی و درحفظ الهی باشد . بعلاوه که همین مسأاله درباره"قائم" هم هست . قائم یک لقب کلی خروج کننده از معصومین بوده در دوره ای که قرار بوده امام صادق(ع) همان قائم باشد و مشروع فرج با او اتفاق بیافتد(1) و البته توسط ائمه بعد تکمیل و توسط امام دوازدهم زمین پر از عدل و داد شود . اما بداء حاصل شده و قیام کننده از امام صادق (ع) به ائمه دیگر(امام دوازدهم) منتقل شده است .

بررسی دقیق این فریضه ها را به مجالی وسیع تر  وا می گذارام .

1)     ر.ک : روایت امام صادق(ع) در الغیبة نعمانی ص 403 باب 16 ح8 و غیر از آن .

 

 

3. پروژه جدید احیای بنی امیه و سفیانی .

1.3_ موج نام ها و نمادها .

در دهه های اخیر موج فراگیری از نامهای اموی در پیروان مکتب ابن تیمیه و سلفی ها مشاهده می شود

چه در مشرب وهابی های آن عربستان و قطر و چه در مکتب دیوبندی آن در پاکستان و افغانستان و....

 _ ساخت مدرسه یزید بن معاویه  

 _سپاه یزید بن زیاد در پاکستان(برای اعزام به شامات)

 _آرزوی تغییر خیابان زینبیه ب نام یزید در رسانه های مجازی

 _آرزوی برخی تکفیری ها برای برپا کردن مجسمه یزید در شامات(خاطرات یک تکفیری زخمی و اسیر شده)            

) http://www.mehrnews.com/news/2572402/داعشی-ها-بنی-امیه-زمان-هستند-ساختن-جعلیات-درباره-مجسمه-یزید(

2.3_ موج نمودها

احیاء راه ورسم اموی ها و تئوریزه آنها در بین همین تکفیری ها و مفتی هایشان....

    ، سگ بازی

 شهوت رانی (از زنان مصنوعی تا افتضاح جهادالنکاح)

 پیدایش آکلة الاکبادها  و تئوریزه آن _ شیخ عدنان العرعور در برنانه تلویزیونی اش گفت : ای مجاهدان بدن علویان را مثله سازید...)

 ، شرابخواری( قرضاوی فتوا داد مشروب با درجه الکل نیم درصد حلال است!)

 و تبریک گویی و جشن عاشورا و...

http://www.irinn.ir/news/34117/تصاویر-جشن-عروسی-پسر-مفتی-اعظم-عربستان-در-روز-عاشورا

 3.3_موج نژاد اموی

_جان کری قبل از بالا گرفتن کار داعش از کشف گروه و " طایفه ای نجیب " درشامات سخن گفت !

_در خبر ها از بیعت برخی از مهاجران تکفیری به شامات و با نوادگان شمر سخن بود!

( http://arshnews.ir/vdcdzk0xoyt0zk6.2a2y.html)

_رهبر النصره در خطبه ی خود در مسجدی در سوریه صراحتا گفت:" دشمن ما محمد بن الحسن العسکری است"( فیلم آن در اینترنت موجود است) http://mahallati.ghasam.ir/fa/news-details/32948/

یا عرعور در برنامه تلویزیونی اش صراحتا گفت : به زودی زیر لوای لشکر سفیانی خواهیم بود ! (http://www.irinn.ir/sitefiles/13921014/Video/235625.flv)

مستندات بسیار زیادتری قابل جمع آوری است که سر جمع خبر از پروژه ی تلاش برای احیاء بنی امیه و زمینه سازی خروج سفیانی می دهد.


4. نتیجه گیری .

این تلاش برای احیاء دوباره بنی امیه و خروج سفیانی (چه سفیانی ای از همان خون و نژاد اموی چه با مرام اموی چنانچه درباره ی سفیانی سوم(ابواحرب) در سال227 ق مطرح است که از نژاد بنی امیه نبود) قابل تکذیب نیست اما تمام سخن در این است آیا اینبار این خروج و حتی این سفیانی همان سفیانی نهایی است و مقارن با ظهور است یا نوعی سوء استفاده احتمالی ممکن است؟!

پاسه به این سوال مهدی باوران و مهدی یاوران را کمک بسیار میکند و از افراط و تفریط حفظ می کند.


اول توجیه سوء استفاده دوباره :

دشمن قطعیت ظهور قائم را میداند ، شرایط و زمینه های ظهور را هم می شناسد که از جمله آن آمادگی شیعیان  و انتظار مستضعفان است . پس هر وقت احساس کند وقتش دارد نزدیک می شود می تواند با مانور دادن بر سر جلوه های اموی و دشمنی با اهل بیت و حتی مانور بر سر سفیانی ، شیعیان را تحریک کند تا زود تر از موعود دست به جنگ بزنند بلکه با مهندسی رسانه ای خاص جنگ را از تکفیری_شیعی_یا اموی علوی) به سنی شیعی تغییر دهد و تمام جهان سنت را علیه شیعه (و بالتبع منجی آنها) نماید و کار را به عقب اندازد و این همان حواس جمعی است که در زعمای بصیر شیعه مثل امام خامنه ای و آیة الله سیستانی مشهود است . اما درباره برخی دیگر کمبودش محسوس است . حرفها و اعمالی که می تواند جهان سنت را علیه شیعیان کند و اردوگاه منتظران حضرت را خالی و لشکر سفیانی را تقویت نماید نا صواب است از این روست که باید به جد مراقب بود . حتی برای تطبیق سفیانی _بفرض خروج و ادعا_ شتاب نکرد باید این حدیث امام صادق (ع)  را نصب العین قرار داد که فرمود : " تا وقتی آسمان و زمین آرام است تو نیز آرام باش"(صدوق در معانی الأخبار و طوسی در أمالی). اشاره به اینکه علائم قطعی (نفس زکیه و یمانی و سفیانی ) با صیحه آسمانی و خسف بیداء قرین است که اقلا ایندو قابل شبهه سازی نیستند و این حکمتی الهی است . امروز دفاع از حرم معصومین و مظلومین عالم بر ما واجب است اما سفیانی خواندن این و آن و اقدام به جنگ فرقه ای عجله است...

دریافت

  • رضا اسلامی
۱۲
آبان

حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ محسن قنبریان، از اساتید حوزه علمیه و یکی از علمای مردمی و انقلابی شهرستان عالم پرور بهبهان و شناخته شده در سطح کشور هستند که سال های متمادی عمر خویش را وقف جهاد فرهنگی - تبلیغی در این خطه از جنوب ایران کرده اند که انصافاً ثمرات بی نظیری داشته است.

این عالم تیز پرواز در افق های بلند اندیشه های ناب اسلامی و غواص ماهر در معانی و مبانی شریعت الهی(دارای ذوق در مباحث عرفانی، اخلاقی، فقهی و تفسیری)، با تربیت طلاب و شاگردان علوم دینی خوش فکر و درس خوان، همچنین راه اندازی و مدیریت هیئت های متعدد مذهبی(در طراز انقلاب اسلامی)، تشکیل شبکه ای از علمای انقلابی شهر، تحلیل مسائل روز و تبیین اندیشه های صحیح اسلامی در مقایل اندیشه های التقاطی و شبهات روز در کشور توانسته است با بیانی شیرین، عوام فهم و خواص پسند و گیرا به حنجره پاک و رسای خاندان عترت در سرزمین کهن و عالم خیز بهبهان مبدل شوند.

لازم به ذکر است که شهرستان دارالمومنین بهبهان مهد علمای بزرگ و تاریخ سازی چون آیت الله ملاعلی بهبهانی صاحب تفسیر بی‌نقطه قرآن،آیت الله بهبهانی،آیت الله سید علی موسوی بهبهانی، آیت الله ناظم الشریعه، آیت الله وحید بهبهانی (استاد کل) و همچنین علمای انقلابی در قید حیات و معاصر(چون مجاهد شهیر، صاحب فکر و موثر در افکار و روحانی با نفوذ استان خوزستان یعنی حضرت حجت الاسلام والمسلمین زکی پور) که هر کدام خود منشاء اثرات بزرگی بوده و هستند. کثرالله امثالهم

بیشتر بخوانید:

- آشنایی با شاعران و نویسندگان ارجان و بهبهان

در آینده نزدیک پیرامون علمای بزرگ بهبهان مطالبی تقدیم می شود...

برای دریافت آثار این استاد گرانقدر می توانید بر روی لینک تلگرام زیر کلیک کنید:

@m_ghanbarian

https://web.telegram.org/#/im?p=@m_ghanbarian

https://telegram.me/m_ghanbarian

آشنایی با گوشه ای از آثار استاد:

- سخنرانی های حجت الاسلام محسن قنبریان در سایت شهید آوینی

سایت امامت: ظهور برای اقامه دین - محسن قنبریان
- سلسله مقالات استاد محسن قنبریان در ماهنامه موعود

- سخنرانی های استاد در پایگاه ولی عصر(عج)

- ظهور برای اقامه دین - محسن قنبریان

- سه گانه سیاسیون؛ دین مدار، دین باز یا دین فروش

- نگاه ترکیبی به انقلاب اسلامی

- پاسخ استاد محسن قنبریان به مستند BBC درباره امام خامنه ای

- سلسله مباحث استاد قنبریان با موضوع «سیر و سفر آخرت»

- "نزاع تاریخی ابلیس با اولیاء خدا"

- سخنرانی های استاد در تالار گفتگوی بیداری اندیشه

- سخنرانی استاد قنبریان درباره یمن و یمانی

- ماجرای شهید چمران و رضا سگه

- ویدئوهای استاد قنبریان در آپارات

- حوادث منطقه و آخرین نشانه های ظهور

- آخرین کرب و بلای «ولی خدا»

- سخنرانی حجه الاسلام محسن قنبریان  با موضوع “نسبت انقلاب اسلامی و ظهور

- سخنرانی های استاد قنبریان در سایت ابا مهدی

- سیزده بدر در شعبان! مروری جامعه شناختی بر برنامه های موسیقی در ماه شعبان

- حجت الاسلام قنبریان /تناسخ ملکوتی آمریکا!

  • رضا اسلامی
۰۶
آبان

مطلب زیر منتسب به دکتر سروش است که حجت الاسلام محسن قنبریان نقدی را در دو سطح برآن نگاشته اند... دکترعبدالکریم سروش:
از دلایلی که باعث شد امام حسین، حرکتش را آغاز کند عبارت بودند از فضای رعب‌آور امنیتی، سازش‌ناپذیری با یزید، و جستجو به دنبال جای امن..
«هیچ سند معتبری هم وجود ندارد که هدف امام حسین قیام و انقلاب بوده است این واژه‌ها ترمولوژی زمانۀ ما هستند و ابداً ارتباطی با انگیزۀ امام حسین ندارند.»
واقعۀ عاشورا بزرگ شده است چرا که شیعیان نیاز داشتند از این واقعه یک اسطوره بسازند و با پیوند زدن خود به این اسطوره، هم کسب هویت نمایند، هم ابراز مظلومیت کنند و هم از مخالفان خود هویت‌ستانی کنند.
از ماجرای عاشورا فقط در انقلاب اسلامی استفاده شد حتی صفویان وقتی روی کار آمدند و قدرت سیاسی را تصرف کردند از عاشورا استفاده ننمودند فقط بعدها در مقابله با ترکان عثمانی ملیّت ایرانی را به هویت شیعی گره زدند و سد استواری در برابر ترکان عثمانی ایجاد کردند.
امام حسین در بین ائمه اطهار یک استثنا بود امّا علی شریعتی این استثنا را به قاعده تبدیل کرد و با مخدر خواندن تفسیر سنت‌گرا از عاشورا، جنبۀ خون و مبارزه در آن را پر رنگ کرد.. روحانیت اگر چه با شریعتی میانه‌ای نداشت اما به خوبی از این تحلیل او استفاده کرد.. این رویکرد تازه فقط برای قبل از پیروزی انقلاب قابل استفاده بود..
«امام حسین انقلابی» دیگر به درد حکومت نمی‌خورد.. این تفسیر به درد زمان شاه می‌خورد. این حکومت بنا به مبانی و مواضع فقهی‌اش می‌گوید: مجازات قیام علیه حکومت مرگ است. حتی انتقاد نیز جایز نیست و مجازاتش زندان و حتی خیلی چیزهای بدتر از زندان است..
«لذا امام حسینی که اکنون توسط حکومت ترویج میشود فقط امام حسینی است که گریه بر او ثواب دارد و باعث شفاعت در روز جزا می‌گردد..» وگرنه اگر کسی بخواهد امام حسین را الگوی خود قرار دهد و با فساد این حکومت به مقابله برخیزد حکومت هم چون یزید بنام مخالفت با اسلام او را خواهد کشت.

نقد استاد محسن قنبریان:
بفرض صحت انتساب این حرف ها به آقای عبدالکریم سروش، نقدهای متعددی قابل طرح است:

 نقد۱

امام حسین و انقلاب
اصلا لقب شایع او در همه زیارات یک لقب انقلابی است: «ثارالله»! هم خانواده «الثوره= انقلاب».
جملات امام پراست از انگیزه قیام .
وصیت معروفش به محمد حنفیه که همه تواریخ آوده اند لم اخرج اشراولا بطرا...به صراحت از کلمه «خروج کردن» علیه حکومت یزید میگوید.
چطور سروش منکر این بدیهیات میشود؟!

 استفاده از عاشورا قبل از انقلاب
از قبلی بدیهی تر است قیام توابین، مختار، زیدبن علی ویحیی بن زید و دهها قیام شیعی دیگر متأثر از عاشورا وحتی با شعار انقلابی:«یالثارات الحسین» یعنی ای خون خواهان حسین ،بوده است.
آقای سروش تاریخ کشور خودش را هم فراموش کرده اقلا در ماجرای جنگهای ایران و روس فتاوای جهادیه علما(میرزای قمی،کاشف الغطا و...) را تورقی میکرد بعد چنین قاطع میگفت!
در این فتاوا صراحتا نوشته اند: کشته این جنگ مانند شهدای کربلاست.« آیا مکرر نمیگفتید میان مردم یالیتنا کنا مع شهدا فی کربلا؟
پس راضی نشوید به کذب گفتار خود...»
امام موسی صدر درلبنان نیز سخنش این بود:« من حسینیه را حسینیه نمی دانم مگر اینکه دلاورانی را برای نبرد با دشمن اسرائیلی در جنوب لبنان فارغ التحصیل کند».
آقای سروش! استقلال هند و پاکستان هم متأثر از قیام عاشوراست!
جمله گاندی در اینباره معروف است ...

امام حسین انقلابی وحکومت کنونی/ این هم خلاف واقع دیگری است .
کافیست سر کوتاهی این روزها به سایت رهبری بکشید وتابلوها وجملات انتخابی را ببینید که هنوز حسین انقلابی تبلیغ میشود.
سروش غیر از تاریخ ، تحلیل سیاسی اش هم معیوب است.
از قضا جمهوری اسلامی حالا بیشتر از دوره انقلاب به حسین انقلابی نیاز دارد .
شوراندن علیه جبهه غربی- عربی با چه ظرفیتی انجام شود بهتر از عاشورا؟!
سروش انگار خبر هم نمی خواند موج دفاع از حرم و تجهیز چندین تیپ از عراق وافغانستان وایران و... با چه چیزی جز عاشورا وسیدالشهدا انجام شده است؟!
از قضا اگر اقلا صوت نوحه های یک هیأت را گوش میکرد میدید از انتقام از شهدای منا گرفته تا حسینیه کردن کاخ سفید سخن است وآنچه تقریبا شنیده نمیشود ثواب گریه است!

وقتی روشنفکران گروهی اینقدر بی اطلاع یا منکر بدیهیات باشند چه انتظاری از پیروان میتوان داشت؟!


حجت الاسلام قنبریان - نقد سروش ۲

 سیدالشهدا یک قاعده نه استثناء
سروش نه فقط برداشت انقلابی از عاشورا را استثنائی در دوره انقلاب ۵۷ ایران میپندارد که حتی خود امام حسین را هم یک استثناء بین ائمه میشمارد!
اما بخلاف نظر ایشان «حسین انقلابی» یک قاعده دربین ائمه ای است که همه حسینی و از فرزندان اویند.
امام صادق (ع) نه فقط خود را جزء شهدای عاشورا میداند که زائران واقعی او را هم مثل شهدای کربلا می شمارد( برای نمونه ر.ک: کامل الزیارات باب ۷۱) .
سروش این ادعا راچگونه تفسیر میکند در حالی که امام صادق سال ۶۱ نبوده وقرن دوم هم هیچ کار به حسب ظاهر حسینی نکرده است!
امام رضا(ع) که به ظاهر ولیعهد مثل یزیدی شده ،درباره خود و همه ائمه پس از سیدالشهداء میفرماید: «روز حسین به ما کرب وبلا ارث داد تا روز انقضاء»(امالی صدوق/ مجلس اول)!
چگونه امامی در کاخ یزیدیان ،وارث کرب وبلای انقلابی حسین است؟!
پاسخ را از « حسین انقلابی » بگیریم اطمینان بخش تر است.
امام ،جهاد(قیام وانقلاب) را ۴ قسم میشمارد واز آن اقسام: جهاد برای احیاء سنت است(موسوعه کلمات الامام الحسین ص۷۰۹).
از اینرو هم حرکت خونین حسین وهم حرکت علمی صادقین و هم حرکت سیاسی امام رضا همه از مصادیق «جهاد کبیر» اند .
مقاومت سخت و نستوه مقابل دشمن برای اطاعت نکردن او واحیاء روش درست اسلامی مقابل اوست(سوره فرقان/آیه ۵۲).
از اینرو گاه امامش به تیر ونیزه وگاه به سم وتوطئه به شهادت رسیدند.

 سروش باز به غلط قاعده کردن امام حسین را ابتکار شریعتی میخواند.
در حالیکه این ابتکار خود ائمه شیعه بعد کربلا است.
با این فرق که برخی روشنفکران ماعمق این قاعده شدن رادرک نکرده و صرفا در صورت ظاهری قیام مسلحانه وبه خون کشیده شدن فروکاستند.
لازمه این مبنا این است که نه تنها علامه مجلسی و آیت الله میلانی دورتر از گاندی مبارز نسبت به تشیع حسینی است که منطقا باید امام صادق اهل تقیه و سلام دهنده به منصور دوانیقی و امام رضای ولیعهد یزیدی شده نیز العیاذ بالله از شیعه حسینی دور باشند و مثل زیدبن علی و یحیی بن زید حسینی تر از امامان شیعه باشند!
حال آنکه با درک توسعه مفهوم جهاد ومقاومت در ادبیات دینی -بخصوص پارادایم حسینی- این معما حل میشود.
جهاد کبیر و مقاومت در قبال فرهنگ منحط و احیای فرهنگ و ارزشهای دینی تلاش ویژه خود و لطمات وکرب وبلای خود را دارد.

از اینروست که امام یازدهم شیعیان که عملاً همه ی عمر محصور بود و توسط سازمان نیابت شیعیان پراکنده در کل خاورمیانه را اداره میکرد درعین تأکید بر نقش بی نظیر عالمان وارسته بمثابه وارثان ائمه در جهاد کبیر و مقاومت، عالمان وابسته و واداده به دستگاههای طاغوتی وتئوری پرداز برای تسلیم وسازش را بین هزاران تعبیر ممکن با تعبیر «سپاه یزید» توصیف میکند.
درهمان حدیث معروف من کان من الفقهاء... که مجوز تقلید است میفرماید این در بعضی فقهای شیعه است نه همه .
وبعد درباره عالمان سوء ومتأثر از دشمن میفرماید: ضرر اینان برای ضعیفان شیعه ازسپاه یزید بر حسین بیشتر است.( بحار/ ج۲/ ص۸۸).


حجت الاسلام قنبریان - نقد سروش۳

تفسیر انقلابی از حسین در ایران پس از انقلاب
سروش میگوید: «امام حسین انقلابی دیگر به درد حکومت نمیخورد این تفسیر به درد زمان شاه میخورد...»!

اما این تغافل نمیدانم چه معنایی دارد؟
رهبران انقلاب کماکان از حسین انقلابی میگویند وکمتر از ثواب گریه بر حسین از آنها شنیده شده است.


مجموعه گفتارهای رهبر کنونی انقلاب را در اینباره میتوان دو دسته کرد:

1. گفتمان عاشورا در گفتمان بیرونی نظام:

صراحتا از لزوم اقتدا به حسین و استمرار حرکت او سخن است
از باب نمونه: «مجالس حسینی ما یعنی مجالس ضد ظلم ،مجالس ضد سلطه، مجالس ضد شمرها و یزیدهای زمان حاضر. این است استمرار ماجرای امام حسین...» (۸۶/۱۰/۱۹)

 2. گفتمان عاشورا درون مرزها:

شاید منظور سروش بیشتر مصرف حسین انقلابی درون کشور باشد که معتقد است تاریخش تمام شده و دیگر حکومت آنرا تبلیغ نمیکند و فقط گریه بر آنرا بانگ میزند!

این هم مطابق با واقع نیست اگر اقلا چند سخنرانی جامع و تخصصی رهبری درباره عاشورا را مرور میکرد متوجه می شد حسینی کاملا انقلابی برای نیاز داخلی دارد تبلیغ می شود.

در دیدار با پاسداران(۷۱/۱۱/۱۶):
از دو خطر عمده ی تهدید کننده اسلام میگویند: دشمن خارجی و اضمحلال درونی.
بعد در تفسیر عاشورا میفرماید: «ماجرای عاشورا عبارت است از یک حرکت عظیم مجاهدت آمیز در هر دوجبهه...»
بعد مفهوم «پاسداری» رامناسب این مجاهدت دوپهلو میشمارد: «او(امام حسین) را پاسدار اسلام میدانید تعبیر پاسدار تعبیر مناسبی است پاسداری آن وقتی است که دشمن وجود دارد این دشمن- دشمن خارجی وآفت اضمحلال درونی- امروز هم وجود دارد وشما پاسدارید».

در سخنرانی معروف به عبرتهای عاشورا هم باز این تفسیر انقلابی از عاشورا را به رخ میکشند:
«اولین عبرتی که در قضیه عاشورا ما رابه خود متوجه میکند این است که ببینیم چه شد که ۵۰ سال بعد از درگذشت پیغمبر(ص) جامعه اسلامی به آن حدی رسید که کسی مثل امام حسین ناچار شد برای نجات جامعه اسلامی چنین فداکاری ای بکند؟... ما امروز یک جامعه اسلامی هستیم باید ببینیم آن جامعه اسلامی چه آفتی پیدا کرد که کارش به یزید رسید؟... امام ما کجا، پیغمبر کجا؟! آن جامعه را پیغمبر ساخت و بعد از چند سال به آن وضع دچار شد این جامعه ما خیلی باید مواظب باشد به آن بیماری دچار نشود» (۷۱/۴/۲۲)

بعد عوامل انحطاط و اضمحلال درونی را میشمارد که دوری از یاد خدا ودنیا طلبی ودنبال شهوات رفتن، یعنی همان چیزی که دنیای امروز بدان میخواند و از قضا آقای سروش در سکولاریزم عملی آنرا تئوریزه میکند(ر.ک: آیین در آینه/ سکولاریزم).

میبینید سخن از ثواب گریه نیست باز سخن از عاشورائی ماندن است اما در زمینه ای که قطعا سروش نمی پسندد .

رهبری در ادامه همان توصیه دارد: «پس عبرت گیری از عاشورا این است که نگذاریم روح انقلاب در جامعه منزوی وفرزند انقلاب گوشه گیر شود...عده ای سازندگی را با مادیگری اشتباه گرفته اند...»

حرکتهای انقلابی علیه ترویج سکولاریزم توسط سروش و سطوحی از جنبش اصلاحات با همین گفتمان عاشورا ودر هیأتهای مذهبی دهه ۷۰ کلید خورد.
مقابله با اشرافیت دولتی وهزینه های سنگینش برای جوانان انقلابی در دیروز وامروز با تأسی از امام حسین انقلابی انجام شده و میشود پس کجا حسین انقلابی به درد پس از انقلاب نمیخورد؟!

آری اگر قرار است شورش اشراف جمل علیه فقیه عادل که ۷۸ و ۸۸ خیابانی هم شد با گفتمان عاشورا قالب بندی شود که البته وصله نچسبی است و اقلا نیروی میدانی این ماجرا خود ابای از این دارد و عملا هتاک به عاشورا ظاهر میشود.

منبع: کانال تلگرام استاد محسن قنبریان
عضویت: https://telegram.me/m_ghanbarian

کلیپ مرتبط:
- نقد سخنان دکتر سروش در مصاحبه با شبکه BBC (نسخه کامل)
- پاسخ به شبهات قرآنی دکتر سروش

ویژه نامه مرتبط:

- پاسخ به بیش از یکصد سوال پیرامون امام حسین علیه السلام

- ویژه نامه چندرسانه ای «خون خدا»

بیشتر بخوانید:

پاسخ حضرت آیةالله سبحانی به اظهارات دکتر سروش درباره قرآن
- سروش، از اسلام‌گرایی تا تأیید همجنس‌گرایی و زنا با محارم + فیلم و عکس

  • رضا اسلامی
۰۴
آبان
«بسمه تعالی»

چگونه در رمضان داغ ،روزه خنک بگیریم؟!!


تعجب نکنید! وقتی اغلب عمرمان راپای آگهی تبلیغاتی بوده باشیم ناخودآگاه چنین سخن می گوییم!

بهره های غیبی وتحفه های ملکوتی عالم را هم ناچاریم مثل ماکارونی و… تبلیغ کنیم!

مگر”روزه” از کولر آبی کمتر است!سرما در گرما…!؟

پیامبر(صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم) فرمودند:”روزه یک زره در مقابل آتش است. “من زره “مقابل تیر”را هم نپوشیده ام در”مقابل آتش” که برایم عجیبتر است ! ذهنم بیشتر از لباس آتشفشانها نرفت که بدن آنها را در مقابل آتش،خنک نگه می دارد. اما سخن از آتش جهنم است!

  • رضا اسلامی
۰۴
آبان

یهود در سه جبهه با رسالت و آرمان‌های الهی‌اش به ستیز خواهد پرداخت: جبهه‌ای جهانی، جبهه‌ای در جهان اسلام و جبهه‌ای درون مرزهای شیعه!

جهت مطالعه این مقاله جالب به ادامه مطلب بروید

آرمان قرآنی رسول خدا(ص)ـ البتّه آرمان‌های این جهانی‌اش و جایگزینی اسلام به عنوان دین آخر به جای همة ادیان، ظهور دین حق بر همة ادیان و برانگیختن مردم به اقامة قسط و عدل است. این آرمان‌ها نه در عهد رسول‌الله(ص)، بلکه در آخرالزّمان به سرپرستی امام عصر(عج) و به یاری مؤمنان برگزیده انجام می‌شود. بنابراین آن مؤمنان نه فقط مستمع رسالت که مبعوثان رسول برای رساندن رسالت به غایت خویشند، امّا به راستی دشمنان این رسالت و آرمان‌های الهی آن کیستند؟

  • رضا اسلامی